قصه... بوسه... لالایی
پسرک نازم: امشب می خوام از قصه ها و لالایی های مامان بنویسم... قصه هایی که با دقت گوش میدی و گاهی قبل از عکس العمل مامان حدس میزنی و بقیه ی قصه رو با صدایی که یاد گرفتی تعریف میکنی... مامان هم مدام قربون صدقت میره، خوشمزه ی مامانش!!!!... "قصه های مامان و بابا و نی نی" و "صدای حیوونا" "قصه های من درآوردی مامان" از کتاب زبان که عزیزجون داده بمامان که خییییلی هم دوسش داری، "گزارش کارها و حرفهایی که شازده کوچولوی من تا اون لحظه بلده، مامان در قالب "یکی بود یکی نبود" واست تعری...